از غرایب روزگار این است که نام بزرگترین، مجهزترین و پیشرفتهترین واحد چاپ دیجیتال ایران «چاپ دیجیتال کهن» باشد. اما این چاپخانه عظیم که زنجیرهای از ترینها را همراه خود دارد، ۳۰ سال پیش از یک مغازه کوچک در شهر کوچکی با ۱۰۰ هزار نفر جمعیت در شمال شرق ایران آغاز شد؛ کاشمر. اسماعیل کهن؛ مدیر ارشد این مجتمع که حالا گرد سپیدی با طعم تجربه بر موهای او نشسته، آن روزها جوانی بینام، پرانرژی و البته دارای توانمندی خوبی از ارتباط با مشتریان بود. او راز این مسیر طولانی و با شیبی تند از موفقیت را در همین نکته میداند؛ رضایت مشتریان. پس از ۳۰ سال حالا گام بعدی آقای کهن، که روزگاری تنها شریک یک دفتر فنی در کاشمر بود، این است: «راهاندازی چاپخانهای فوقِ مدرن با ۷۰۰ متر مربع زیربنا در بهارستان، مجهز به جدیدترین نسل ماشینهای چاپ دیجیتال رول و ورقی و نیز دستگاههای دیجیتال تکمیلی و پس از چاپ» او این اتفاق را جهشی بزرگ و نقطهعطفی خیرهکننده در صنعت چاپ ایران، بهویژه در زمینه چاپ دیجیتال توصیف میکند. همین حالا هم «چاپ دیجیتال کهن» با سازماندهی و گردش کار خودویژهاش، هر روز از 9 صبح تا 9 شب، پذیرای مشتریانی است که برای تحویل سفارش خود، نوبت میگیرند. همچنین بخش سفارشهای آنلاین هم در هر شبانهروز چندصد سفارش گوناگون از تهران و شهرستانها را ثبت میکند. آقای کهن در این ۳۰ سال چه مسیری را طی کرده است؟ چند بار زمین خورده و دوباره از صفر شروع کرده، چه شراکتهایی داشته، چه ناکامیهایی را از سر گذرانده، چطور یک بازداشت چند روزه مسیر بیزینس او را برای همیشه تغییر داد و چرا در این مسیر پرشتاب هیچگاه وام بانکی نگرفته است. ماهنامه صنعت چاپ، روایت دست اولی از این مسیر طولانی و پرفراز و نشیب را از زبان اسماعیل کهن، مردی که برند بزرگترین واحد چاپ دیجیتال ایران به نام او گره خورده، حکایت میکند. فیلم مستندی که ۳۰ سال زندگی او و برندش را روایت میکند.
اوایل دهه هفتاد، فارغالتحصیل معماری و در استخدام صنایع دفاع بودم. در ساعات غیراداری، به کارهای دیگری در ارتباط با شرکتهای ساختمانی انجام میدادم. در این میان، چاپ گزارشهای مهندسی، توجهم را جلب کرد و با برآوردهایی که انجام دادم، احساس کردم میتوانم کار موفقی در زمینه چاپ و نشر، و تقویم رومیزی انجام دهم.
ابتدا از زادگاهم شروع کردم. سال 1376 در کاشمر مغازه کوچکی گرفتم و به کمک برادرم یک دفتر فنی و فتوکپی دائر کردم، با یک دستگاه کپی سیاه و سفید شارپ نو به قیمت 650 هزار تومان. ظرف چند ماه طوری شد که مشتریان جلو مغازه صف میکشیدند. دو، سه سال بعد، آن دفتر را کلا به برادرم واگذار کردم و تصمیم گرفتم بخت خود را در تهران بیازمایم.
سال 1376 با شراکت یکی از دوستان در حوالی خیابان شهید بهشتی (مصلی) کار را شروع کردیم. درآمدمان چندان تعریفی نداشت. البته آن سال هنوز در صنایع دفاع کار میکردم و شریکم مغازه را میچرخاند. تا این که برای او یک مسافرت خارج از کشور پیش آمد. سفرش حدود دو ماه طول میکشید، به ناچار من باید میآمدم پای کار. مدیرم در وزارت دفاع، به من گفت: «برو، تو موفق میشوی، اگر هم به هر دلیل نشد و خواستی برگردی تا شش ماه، پست تو محفوظ است». هر چند این سخن به من دلگرمی میداد، ولی من دیگر عزم خود را برای کار خصوصی جزم کرده بودم و میدانستم باید پای این کار بمانم.
در این مدت به سبک و روش خودم، مغازه را چرخاندم. ظرف 50 روز که شریکم برگشت، دید که وضع فرق کرده و ما 6 میلیون تومان سود کردهایم، ولی دیدم او دوباره میخواهد به روال سابق کار کند. خلاصه توافق کردیم که جدا شویم. البته ایشان مغازه را برداشت و من میبایست دوباره از صفر در جای دیگری شروع میکردم.
در خیابان سلیمانخاطر جنب بانک تجارت، مغازهای را اجاره کردم. ولی بهعلت بیتجربگی در زمینه ملک، کرایه را تقریبا دو برابر نرخ روز (420 هزار تومان) تعیین کرده بودند. نداشتن کار و سنگینی اجاره، باعث شد که دو ماه نتوانیم اجاره را بپردازیم. به مالک گفتم اجاره را فسخ کنیم، نپذیرفت و گفت اگر الان تخلیه کنید، ملک اجاره نمیرود. یک روز دیدم مامور پلیس آمده که من را بازداشت کند؛ بابت چک برگشتی. صاحب مغازه، چک ضمانت تخلیه را به اجرا گذاشته بود. خلاصه دو، سه روز در بازداشت بودم تا رضایت مالک را بگیریم و آنجا را هم تخلیه کنیم. همین بازداشت چند روزه باعث شد در مورد شیوه کسبوکار و اشکالات و راهحلها با دقت و تمرکز بیشتری فکر کنم.
من به مدل تازهای رسیدم. بلافاصله در همان خیابان سلیمانخاطر به اتفاق برادرم، احمدآقا، مغازهای گرفتیم و کار را با ارتباط نزدیک خودم با مشتریان به تدریج پیش بردم. به این نتیجه رسیده بودم که خودم به جای ته مغازه و نظارت فنی و انجام کارها، باید جلو مغازه و در صف اول مواجهه با مشتری باشم. به این ترتیب دیالوگی بین من و مشتری شکل میگرفت و گاهی با کمی تخفیف یا پیشنهاد کاری تکمیلی یا مشورت در مورد جنس کاغذ و غیره، رابطه آنها با ما صمیمیتر و پراعتمادتر میشد.
کار همکاران را بررسی میکردم، متوجه شدم موفقترین دفاتر فنی، آنهایی هستند که ماشینهای نو را به کار میگیرند. بنابراین به فکر افتادم که هرطور شده جدیدترین ماشین چاپ دیجیتال را بگیرم تا تحولی در کار ایجاد کنم.
آن سالها، ماشین 6060 زیراکس، تازه به بازار آمده بود و در مجله صنعت چاپ هر ماه تبلیغ چشمگیری داشت. خلاصه 20 میلیون تومان قرض گرفتیم، آقای علاقبند هم همکاری کردند و ما یک دستگاه 6060 نصب کردیم. کار و درآمد ما رشد موزون اما ملایمی داشت و رو به پیشرفت بود. تا این که یک روز مرد میانسالی آمد و چند کتاب و جزوه آموزشی روی میز گذشت و از هر کدام دو، سه یا پنج هزار جلد میخواست. بعدا فهمیدم ایشان آقای بنیهاشمی خامنه است که آن روزها کنکور آزمایشی برگزار میکرد. بعدها قلمچی و موسسات دیگر میداندار کنکور آزمایشی و جزوههای کمکدرسی شدند. خلاصه از روزی که این کار را گرفتیم، تا به امروز دیگر رنگ بیکاری را ندیدیم! در عرض سه، چهار ماه، یک مغازه 23 متری را خریدیم. باز بعد از چهار ماه، مغازه دومی و بعد مغازه کناری آن را خریدیم. خلاصه ما طی یک سال کلی درآمد داشتیم و آن سه مغازه را تجمیع کردیم و فضای خوبی در خیابان سلیمانخاطر داشتیم که هنوز هم هست. با جلب مشتریان بیشتر، دستگاههای دیگری هم خریدیم. ده دستگاه چاپ دیجیتال!
با گسترش کار، باز هم نیاز به فضای بیشتری پیدا کردیم و اوایل سال 84 ابتدا زیرزمین این محل جدید را در خیابان مطهری، کوچه سنندج خریدیم. دستگاههای چاپ دیجیتال و چند دستگاه تکمیلی و نیز صحافی در اینجا راهاندازی شد. در این زمان دیگر چاپ کهن زبانزد خاص و عام بود. سیل مشتریان به دفتر ما سرازیر شد. چون بهترین دستگاهها را با مواد مصرفی اصلی و استاندارد به کار گرفته بودیم و بهخاطر تعداد زیاد چاپگرها و نیروی کار و کنترل کیفیت و نیز مشاوره خوب و پیشنهاد چند نوع متریال مصرفی و نمونهگیری و تلاش برای دستیابی به رنگ موردنظر مشتری و غیره و غیره، اغلب مشتریان -بهویژه طراحان و ناظر چاپها و حرفهایها- از خدمات ما راضی بودند.
در چاپخانه ما، درست مانند بانکها و ادارات، دستگاه نوبتدهی نصب شده که هر مشتری به محض ورود با فشار یک دکمه، شماره نوبت خود را دریافت میکند و در سالن انتظار مینشیند تا یکی از باجهها او را پذیرش کند. کارشناسان ما که کاملا به امکانات چاپ و متریال مختلف آشنا هستند و اطلاعات فنی کافی دارند، فایلها و ارجینالهای مشتری را دریافت میکنند و توضیحات او را میشنوند، برخی مشکلات احتمالی را برطرف میسازند و وقتی به نتیجه قطعی رسیدند که این کار چه مراحلی دارد، همه اطلاعات آن را در نرمافزار گردش کار چاپ کهن وارد میکنند.
مشتری به صندوق ارجاع داده میشود. اپراتور صندوق همه مشخصات را روی مانیتور میبیند و صورتحساب صادر کرده، هزینه را دریافت میکند. با تایید پرداخت در سیستم، آن سفارش وارد چرخه تولید میشود. کار چاپشده را مشتری به واحد بعدی، مثلا صحافی میبرد. در واحد بعدی، مشخصات کار (نوع صحافی، تیراژ، اندازه برش و...) روی مانیتور قابلمشاهده است. آنجا به نوبت، عملیات هر کار، انجام میشود (تقریبا همه عملیات پس از چاپ در این مجموعه با ماشینآلات تخصصی و مواد مرغوب صورت میگیرد؛ از قبیل طلاکوبی، سلفونکشی، چسب سرد یا چسب گرم و صحافی مفتولی و غیره و غیره). سرانجام کار تمامشده، پس از کنترل، تحویل مشتری میشود. روزانه صدها کار ریز و درشت و با تیراژهای یک نسخه تا چندصد نسخه بهصورت سرپایی در این کارگاه انجام میشود. کارهای پرتیراژ به واحد افست ارجاع داده میشود.
تقریبا 70 درصد مشتریان در چاپ دیجیتال کهن حضوری برای انجام کارهای چاپی خود مراجعه میکنند. اما حدود 30 درصد سفارشها از راه دور، در سامانه چاپ کهن، بارگزاری میشود که گردش کار خاص خود را دارد. سفارشات آنلاین، معمولا بیشتر طول میکشند. چون بعضی از آنها نیازمند توضیحات هستند و بعضی رنگها ممکن است درست چاپ نشود. این موارد باید به اطلاع اپراتور یا مسئول مربوطه برسد. خلاصه کلام اینکه سفارشات آنلاین معمولا ظرف یک تا سه روز آماده میشوند و طبق فرم سفارش، به نشانی سفارشدهنده به هر جا که اعلام شده، ارسال میشود. بخش زیادی از کارها، توسط ناظر چاپ و واسطهها برای ما آورده میشوند. ما از این همکاری راضی هستیم زیرا آنها تخصص دارند و کارهای پیچیده، معمولا با یک سفارشدهنده نابلد به مشکل برمیخورد. ما ترجیح میدهیم که سودی نصیب واسطهها بشود.
امروزه بعضی از کسبوکارهای بزرگ روی یک ایده خلاق شکل گرفتهاند و با یک نرمافزار کارآمد، بازاری وسیع برای کار و درآمد ایجاد میکنند. دیجیکالا و اسنپ نمونههایی از بزرگترینها در ایران هستند. ما هم در مقیاس کوچکتر، در حوزه چاپ و نشر و تبلیغات با نرمافزار سفارشات آنلاین و محاسبه و برآورد هزینه، بهسرعت میتوانیم، سفارشات گوناگون حضوری و غیرحضوری را در اسرع وقت و با مناسبترین قیمت و کیفیت، به دست مشتری برسانیم. شرکت رنگارنگ که پشتیبانی IT چاپ کهن را عهدهدار است، در اینجا برای اولینبار افزونههایی را به نرمافزار فروش ما اضافه میکند. در واقع فعالیت چاپ کهن و تنوع سفارشات و عملیات چاپ و تکمیلی و پس از چاپ، موجب توسعه نرمافزار فروش انلاین را فراهم میسازد. خود برنامه بهصورتی طراحی شده که در صورت مواجه شدن با سفارش یا عملیاتی جدید، بتوان آن را به برنامه اضافه کرد. برنامه فروش حضوری و سفارشات آنلاین، پیوسته آپدیت میشوند. بنابراین در این زمینه ما اولین و پیشروترین هستیم.
طیف ماشینآلات و تخصصها و مواد مصرفی در دپارتمانهای مختلف چاپ کهن، امکان چاپ و تولید انواع کارهای چاپی هنری، انتشاراتی، تبلیغاتی و هدایا و مدلسازی و غیره را فراهم ساخته است. نکته مهم این است که این تنوع امکانات با تعدد ماشینها و دستگاهها همراه است. ما چندین دستگاه چاپ دیجیتال ورقی در ابعاد A4 و A3+ داریم، نه یکی. در مورد ماشینهای لارج فرمت Indoor و Outdoor و FlatBed نیز به همین ترتیب. بنابراین هر نوع سفارش چاپی بزرگ و کوچک، از انواع جزوه و تراکت و کتاب و آلبوم گرفته تا هدایای تبلیغاتی و انواع بنر و استند و چاپ روی اشیا با سایر ملزومات و تجهیزات تکمیلی، از یک نسخه تا چند هزار تا در چاپ کهن قابلاجراست.
داشتن امکانات به خودیخود، کارساز نیست. قبل از هر چیز اعتبار و اعتمادآفرینی و تعامل مسئولانه با مشتری و تخصص و مهارت حرفهای و نیز ارائه راهحل مناسب و توصیههای فنی به مشتری برای دستیابی به نتیجه بهتر لازم است؛ کاری که هر روز در پذیرش هر سفارش، بهویژه در ارتباط با طراحان و مجریان تازهکار اتفاق میافتد.
به نظر من این نگرش، زیرساخت و فونداسیون سازمان ماست که سایر امکانات یا قابلیتها و مزایای نسبی روی آن بنا میشوند. به نظر من اگر چاپ کهن توانمند و با اقبال روبهرو میشود، بیش از هر چیز به برکت این نگرش است.
اما در یک نگاه کلی، ببینیم مشتری از یک مجموعه خدمات چاپ چه انتظاری دارد. مشتری کیفیت بالاتر میخواهد، سرعت عمل و بهویژه در مراجعه به مرکز چاپ دیجیتال، حالت نان بیار، کباب ببر را میپسندد و میخواهد که کار او سریع چاپ و آماده شود، یا فرصت پیدا کند، نمونهای را ببیند و اگر تغییری لازم است، درجا اعمال کند و همه اینها را با قیمتی مناسب دریافت کند.
جمع شدن چنین ویژگیهایی، در نهایت به رضایت مشتری میانجامد. رضایت مشتری هم، بالاترین تبلیغ و اهرم بازاریابی است. چاپ کهن بیش از هر چیز به لطف مشتریان راضی و مشتریان وفادار، بازار خود را گسترش داده است. تامین سه فاکتور کیفیت، سرعت و قیمت مطلوب در یکجا، کار آسانی نیست. برای این کار علاوه بر تجهیز مجموعه به ماشینآلات پیشرفته، تربیت نیروی کار ماهر از نظر فنی و نیز احساس مسئولیت نسبت به مشتری، نخستین شرط است.
در مرحله بعد باید قیمتها هوشمندسازی شوند. شرایط کسبوکار در ایران بهخاطر تورم فزاینده، به گونهای است که موازنه هزینه تولید و خدمات با نرخ تورم، کاری دشوار و حساس است. ما معمولا مراقب هستیم که یکباره با هر دوره تورم، قیمتها را طوری بالا نبریم که به مشتری اجحاف نشود و مزیت رقابتی خود را از دست ندهیم. این تغییرات در محاسبه هزینهها به منطقیترین صورت در نرمافزار اعمال میشود، به گونهای که هر یک از اپراتورها، کاری را برآورد کنند، به یک رقم ثابت میرسند.
با راهاندازی فعالیت در زیرزمین ساختمان کنونی در خیابان مطهری، کوچه سنندج، پس از اینکه ما تعدادی کاور CD موسیقی با عکسهای خوانندگان مختلف چاپ کردیم، چند روزی از سوی منکرات، کار ما متوقف شد. این تعطیلی اجباری، به توفیق اجباری انجامید، فاصله گرفتن از کار پرترافیک هرروزه، مجالی برای ارزیابی انتقادی خودمان فراهم ساخت. خوشبختانه ما همیشه توانستهایم، تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم و از یک وضعیت بد، دستاورد خوبی بیرون بکشیم. ایده جدید راهگشا بود.
دوباره که شروع به کار کردیم، مشتریها روز به روز بیشتر شدند و ما خیلی زود طبقه اول و سپس دوم و سوم همین ساختمان را خریداری کردیم و امکانات چاپ لارج فرمت و لمینیت و تجهیزات مربوط به ساخت استند را توسعه دادیم. به موازات نصب ماشینآلات جدید، واحد طراحی و اپراتورهای مربوط به این بخش را استخدام کردیم و آموزش دادیم. چاپ لارج فرمت تخت Flat Bed و نیز لیزر بازار وسیعی برای چاپ روی اشیا و متریال مختلف، بهویژه برای هدایای تبلیغاتی ایجاد کرد.
خیلی زود ساختمان دیگری در مجاورت این واحد سه طبقه خریداری شد که آن را هم به مجموعه افزودیم که بیشتر به کارهای مربوط به سفارشات آنلاین اختصاص دارد، که پس از چاپ باید به نشانی سفارشدهندگان ارسال شوند. از جمله اقدامات ما در دهه 80، ایجاد واحد چاپ افست بود که ابتدا آن را با شراکت راهاندازی کردیم. توسعه امکانات، مشتریان بیشتری را به سوی چاپ کهن جذب کرد و به راستی هر یک از مشتریان، هر نوع کار چاپی خود را به ما سپردند؛ چه دیجیتال، چه افست، چه کم تیراژ یا پرتیراژ.
البته تجربه دائر کردن چاپخانه افست موفقیتآمیز نبود و سخت، زیان دادیم. به هر حال سرمایهگذاری همیشه ریسک دارد و اساسا هیچ کار جدیدی خالی از ریسک نیست و برای پیشرفت، در کنار بررسی و برنامهریزی باید ریسکپذیر هم باشید. بعضی پیشبینیها هم درست از آب در نمیآید. مهم این است که زود متوجه شوید و مسیر را تغییر دهید یا اصلاح کنید. ما الان کارهای چاپ افست را به چند چاپخانه بسیار خوب میسپاریم که همکاری خوبی با ما دارند. البته کنترل کیفیت و مدیریت پروژههای چاپی را خودمان انجام میدهیم.
علیرغم توسعه فضا، امکانات و نیروی انسانی و بازار کار باز هم به تقاضای مشتریان و سیگنالهایی که از بازار دریافت میکنیم، طرحهای توسعه جدیدی را دست اجرا داریم.
شب عید امسال، شعبه جدیدی در قلب بازار خدمات چاپ تهران، یعنی خیابان ظهیرالاسلام راهاندازی کردیم که حالا کاملا جا افتاده و موفق است. اما این تنها یک دستگرمی و پایلوت برای کار اساسی ما در این بورس کارهای چاپی بوده و حالا پروژهای بسیار متفاوت و چاپخانهای پیشرفته با امکانات فوقِ مدرن را داریم در نزدیکی میدان بهارستان پایهگذاری میکنیم. در این برنامه جدید از مشارکت سرمایهگذاری یکی از بازرگانان خوشنام صنعت چاپ و بستهبندی هم برخوردار هستیم.
جهت اطلاع دوستان بد نیست بگویم که طی این همه سال، مجموعه چاپ کهن هیچ وامی از بانکها دریافت نکرده است. چندی پیش که، بهعنوان بزرگترین چاپخانه دیجیتال ایران، سراغ بانک رفتیم تا برای پروژهای بزرگ وام بگیریم، آنها وام تا سقف 2 تا حداکثر 5 میلیارد تومان را پیشنهاد میدادند. این مبلغ به چه کار ما میآید؟! واقعا نمیدانم این بانکها، آن همه وامهای کلان را به کی میدهند! بههرحال ما به امکانات خود و توسعه درونزا باور داشتهایم، شاید همین بینصیبی از وامهای بانکی با بهرههای سنگین، بیشتر عامل موفقیت ما بوده است.
پس از نزدیک به 30 سال کار موفقیتآمیز در زمینه چاپ دیجیتال که هر سال چند دستگاه جدید به مجموعه افزودهایم و پیوسته در حال توسعه و پیشگام بودهایم، حالا در آستانه یک نقطهعطف مهم قرار گرفتهایم. چاپ کهن، دهه چهارم خود را با تاسیس چاپخانهای فوقِ مدرن آغاز میکند؛ چاپخانهای متفاوت از آنچه تاکنون دیدهاید، در فضایی به وسعت 700 مترمربع با طراحی مخصوص چاپخانه مدرن دیجیتال که هماکنون در نزدیکی میدان بهارستان، در حال ساخت است.
ما پیشرفتهترین دستگاه چاپ دیجیتال رول را که قابلیت چاپ لیبلهای نفیس، حتی با تیراژ انبوه را دارد، در مکانی جدید نصب میکنیم. در کنار این ماشین چاپ پیشرفته، دستگاههای وارنیش UV دیجیتال و نیز ماشین تکمیلی و طلاکوب هوشمند MGI و چند دستگاه دیگر نصب خواهد شد. مدرنترین تجهیزات طراحی و کنترل کیفیت با سیستم گردش کار تخصصی، کارایی این دستگاههای گرانقیمت را تضمین خواهد کرد. همه ماشینآلات جدید خریداری و بیشتر آنها وارد شدهاند. تجربه متراکم 30 ساله و تعدد اپراتورها و تکنسینهای ما، کاربری مطلوب و دستیابی به بالاترین راندمان از این فناوریها را تضمین میکند.
هم دستگاه چاپ دیجیتال رول کونیکا مینولتا و هم دستگاه وارنیش UV دیجیتال و طلاکوب هوشمند و چندلایه MGI و سایر تجهیزات در واحد جدید چاپ کهن، در لبه رقابت فناوری صنعت چاپ دیجیتال قرار دارند.
آیا پس از این گام بلند و راهاندازی چاپخانه فوقِ مدرن دیجیتال باز هم به فکر توسعه خواهیم بود؟ تجربه 30 ساله به ما آموخته است که پویایی، خلاقیت، نوسازی و توسعه، ضرورت هر کسبوکاری است، بهویژه شاخههایی از صنعت، مثل چاپ دیجیتال که در لبه رقابت فناوری است.
ما همیشه پیشرو بودهایم و مدل کسبوکار خود را متناسب با نیاز جامعه و با نگاه به افق فردا، تغییر دادهایم. ما چشمانداز (Vision) خود را رسیدن به جایگاهی مشابه مدرنترین چاپخانه دیجیتال در اروپا تعیین کردهایم. بنابراین فرصتی برای درجا زدن نداریم. واحد R&D پیوسته در حال مطالعه است تا بهترین امکانات را برای ارائه بهترین خدمات چاپ دیجیتال فراهم آوریم.
کشور ما و مردم بافرهنگ و هنرپرور ایران شایسته بهترینها هستند. در هر حرکت رو به جلو ما با پاسخ شایسته جامعه روبهرو شدهایم و همین استقبال، انگیزه ما را برای سرمایهگذاری و پذیرش ریسک، تقویت کرده است.
گفتیم که ریسکپذیری نیاز سرمایهگذاری و توسعه است. اما بعضی ریسکها خارج از روال معمول کسبوکار به ما تحمیل میشود که هر تولید و کسبوکاری را به خطر میاندازد. آنچه بیرون از اختیار سرمایهگذار و تولیدکننده و ناشی از شرایط سیاسی-اقتصادی و تصمیمات دولت و نهادهای حاکمیتی است، گاه تاثیر بازدارنده و حتی شوکآوری بر کار ما میگذارد. صادقانه بگویم؛ چند ماه پیش که 15 روز بستری بودم، خیلی درباره تصمیم اخیر برای سرمایهگذاری سنگین و آوردن پیشرفتهترین ماشینآلات چاپ، وارنیش، دایکات و طلاکوبی دیجیتال در این شرایط فکر میکردم و با خودم میگفتم با توجه به شناخت کافی از کسبوکار و نیز شناخت بازار در کشورهای همسایه، کاش این سرمایهگذاری را در کشور دیگری کرده بودم. تنها دلیلی که مانع این کار میشود، عشق به این سرزمین است.
این مشکلات موجب نومیدی نیروی کار هم میشود. الان کمتر کسی انگیزه کار کردن دارد. بسیاری از جوانان توانمند، کشور را به ناچار ترک کردهاند و کسبوکارها با مشکل تامین نیروی انسانی روبهرو هستند.
صاحبان کسبوکارها از جمله ما، نقشی در پدید آوردن این مشکلات نداریم ولی تبعات آن را احساس میکنیم.
امیدوارم شاهد کاهش این فشارها و رونق کسبوکارها باشیم.
حرف آخر؛ حمایت دولت را نمیخواهیم، فقط سنگ در راه ما نیدازند؛ ما که هیچ وامی از دولت و بانکها نگرفتهایم، دستمان را حتی برای حمایت مشروع هم دراز نکردهایم. تنها انتظارمان این است که مانع جلو پای ما نگذارند. متاسفانه اکنون بزرگترین ریسکهای ما از جانب دولت است.
نظر شما درباره از دفتر فنی کوچکی در کاشمر تا بزرگترین چاپخانه دیجیتال کشور چیست؟